برای ایجاد ساختار ، باید علم داشته باشیم .
فارغ از اینکه علم ، نوعی قدرت است ، باید توجه داشته باشیم که از جهات دیگر نیز اهمیت دارد .
اهمیت اول. :مدیریت قدرت
مثال : آب های پشت سد ، قدرت عظیمی محسوب می شوند ، اما فکر کنید اگر علم سد سازی وجود نداشت ، آیا استفاده از این قدرت امکان داشت؟! خیر ، نه تنها امکان نداشت ، بلکه همه اش به هدر می رفت.
در بازی تاج و تخت ،دنریس قدرت زیادی دارد ، اما علم کمی دارد و اگر نبود مشاوره های دیگران ، او نابود می شد و قدرت عظیم او بر فنا می رفت .
اهمیت دوم : افزایش قدرت
گاهی اوقات قدرت چندانی نداریم ، ولی با علم ، قدرت خود را چند برابر می کنیم. مثلا فرض کنید ما با قدرت کمی ، با استفاده از ابزارهایی مثل پیچ گوشتی و آچار ، قدرت خود را افزایش می دهیم و پیچ ها محکمی را باز می کنیم.
پس نیت خوب و اراده ی بالا برای کار فرهنگی کافی نیست . باید عالم باشیم .
ازاین نکته هم نباید غفلت کنیم که علم قدرت در کار فرهنگی ، ساده نیست و سخت به دست می آید.
با توجه به این نکته شاید به یکی از علل بازده نبودن نهادهای فرهنگی قدرتمند نظیر بسیج پی ببریم.